نرخ بازگشت سرمایه چیست؟ فرمول محاسبه نرخ بازگشت سرمایه (RIO)

شاید برایتان جالب باشد که بدانید تنها 35 درصد از مارکترها می‌دانند که درک نرخ بازگشت سرمایه کمپین‌های بازاریابی آنها بسیار مهم است، اما بقیه دید خاصی نسبت به آن ندارند. اندازه‌گیری نرخ بازگشت سرمایه راهی قطعی برای ارزیابی این است که آیا تلاش‌های بازاریابی شما کارآمد هستند و کجا باید بودجه بیشتری را تخصیص دهید.

در این مقاله از نژودا به شما می‌گوییم نرخ بازگشت سرمایه یا ROI چیست و چرا باید به آن توجه کنید. همچنین شما را با نحوه محاسبه نرخ بازگشت سرمایه آشنا می‌کنیم.

ROI چیست؟

نرخ بازگشت سرمایه یا  (Return On Investment) ROI  اصطلاحی است که برای سنجش میزان سودآوری یک کمپین مارکتینگ در مقایسه با سرمایه صرف شده استفاده می‌شود. این کمپین می‌تواند یک کمپین دیجیتال مارکتینگ یا هر نوع فعالیتی باشد که در جهت سودآوری برای کسب و کار انجام می‌شود.

یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های کمپین بازاریابی ارزیابی عملکرد و تأثیر و سود آن است تا مشخص شود که آیا تلاش‌های بازاریابی شما واقعاً به شرکت کمک می‌کند تا نتیجه نهایی خود را بهبود بخشد یا خیر. بینش‌های به‌دست‌آمده از این فرایند می‌تواند برای هدایت استراتژی‌های مبتنی بر داده‌ها  در آینده برای تصمیم‌گیری هوشمندانه‌تر استفاده شود.

به طور معمول، ROI برای توجیه هزینه‌های بازاریابی و تخصیص بودجه برای کمپین‌ها و ابتکارات در حال انجام و آینده استفاده می‌شود. هر زمان که یک کمپین بازاریابی جدید راه‌اندازی می‌کنید، باید آزمایش کنید که آیا هزینه پروژه به شرکت شما کمک می‌کند یا آسیب می‌رساند. به عبارت دیگر سودی برای شما خواهد داشت یا ضررهای آن بیشتر از سود آن خواهد بود. برای تعیین سودآوری یک کمپین، بسیاری از دیجیتال مارکترها به ROI یا بازگشت سرمایه مراجعه می‌کنند.

در ابتدایی‌ترین سطح، ROI مقدار پولی را که برای یک پروژه خرج می‌کنید با میزان درآمدی که از آن به دست می‌آورید مقایسه می‌کند. استراتژی اندازه گیری نرخ بازگشت سرمایه می‌تواند برای بازاریابان یا کسب‌وکارهای کوچک بسیار مفید باشد زیرا می‌آموزند کدام تاکتیک‌ها ارزش تکرار دارند و ارزش تکرار ندارند.

آنچه به عنوان “بازده بازگشت سرمایه خوب” در نظر گرفته می‌شود می‌تواند بر اساس نوع استراتژی بازاریابی، کانال‌های تبلیغات و حوزه فعالیت شما متفاوت باشد. تعیین یک معیار کلی ROI چالش برانگیز است زیرا همه تاکتیک‌های بازاریابی متفاوت هستند.

هنگامی که با یک استراتژی تبلیغات آنلاین مانند PPC سروکار دارید که در آن داده‌های بازگشت سرمایه معمولاً به طور خودکار ردیابی می‌شوند، ممکن است بتوانید به راحتی ببینید که چگونه بازده تبلیغات شما با سایر تبلیغات مشابه مقایسه می‌شود. پلتفرم‌هایی مانند Google Ads نیز سال‌ها داده‌های گسترده برای پشتیبان‌گیری از نرخ بازگشت سرمایه ۸۰۰ درصدی گزارش شده خود دارند.

در حالی که اگر با استراتژی‌های دیگری مانند بازاریابی محتوا سر و کار دارید، ممکن است تشخیص این که پست‌های وبلاگ، پادکست‌ها یا ویدیوهای شما مستقیماً به خرید منتهی می‌شوند یا نه دشوار باشد. در واقع تعیین نرخ بازگشت سرمایه از طریق کانتنت مارکتینگ تقریباً همیشه یک چالش برای دیجیتال مارکترها بوده است. اگرچه ایجاد لینک UTM یا ابزارهای ردیابی کار را بسیار ساده‌تر کرده است اما همچنان به دست آوردن نرخ بازگشت سرمایه دقیق از طریق بازاریابی محتوا کار دشواری است.

محاسبه نرخ بازگشت سرمایه

بازاریابی هر کاری است که یک شرکت برای جذب مشتریان و حفظ رابطه با آنها انجام می‌دهد. بزرگ‌ترین سؤالاتی که شرکت‌ها در مورد کمپین‌های بازاریابی خود دارند این است که بابت پولی که خرج می‌کنند، چه مقدار سود دریافت می‌کنند و پاسخ آن در محاسبه ROI است!

برای اکثر کسب و کارها، یک راه خوب برای تعیین یک نرخ بازگشت سرمایه خوب برای هر استراتژی بازاریابی این است که بازده تاکتیک‌های مشابهی که در گذشته امتحان کرده‌اید و همچنین اعداد فروش فعلی خود را بررسی کنید. وقتی نوبت به محاسبه نرخ بازگشت سرمایه می‌رسد، در اینجا یک فرمول ساده وجود دارد که می‌توانید از آن پیروی کنید:

[((تعداد لیدها x نرخ تبدیل لید به مشتری x میانگین قیمت فروش) – هزینه‌ها یا هزینه تبلیغات) ÷ هزینه یا هزینه تبلیغات] x 100

برای استفاده از فرمول ROI بازاریابی، باید موارد زیر را شناسایی کنید:

• تعداد لیدها: چند نفر به لید تبدیل شدند؟
• نرخ تبدیل لید به مشتری: چند درصد از لیدها مشتری شدند؟ اگر از هر 100 لید 12 نفر مشتری شوند، نرخ تبدیل لید شما به مشتری 12% یا 0.12 خواهد بود.
• میانگین قیمت فروش: میانگین قیمت محصول یا خدمات شما.
• اگر گهگاه تخفیف اعمال کنید یا قیمت را به روش‌های دیگر تغییر دهید، میانگین می‌تواند مفید باشد.
• هزینه یا هزینه تبلیغات: چقدر برای ایجاد و ترویج کمپین بازاریابی هزینه کردید؟ در اینجا می‌توانید هزینه‌هایی از جمله هزینه تبلیغات، دستمزد ساعتی افرادی که برای پروژه وقت گذاشته‌اند یا هزینه‌های مربوط به تولید محتوا را در نظر بگیرید.

در حالی که چندین روش مختلف برای محاسبه ROI بازاریابی وجود دارد، فرمول اصلی مورد استفاده برای درک تأثیر بازاریابی نسبتاً ساده است:

(رشد فروش – هزینه بازاریابی) ÷ هزینه بازاریابی = ROI

بنابراین، اگر فروش 1000 دلار افزایش یابد و کمپین بازاریابی 100 دلار هزینه داشته باشد، ROI به زبان ساده 900٪ است.

((1000-100 دلار) ÷ 100 دلار) = 900%

با این حال، توجه به این نکته مهم است که این فرمول این فرض را ایجاد می‌کند که تمام رشد فروش به تلاش‌های بازاریابی مرتبط است. به منظور ایجاد دیدگاه واقعی‌تر از تأثیر بازاریابی و بازگشت سرمایه، بازاریابان باید فروش ارگانیک را در نظر بگیرند که از طریق فرمول زیر امکان پذیر است:

(رشد فروش – متوسط رشد فروش ارگانیک – هزینه بازاریابی) ÷ هزینه بازاریابی = ROI

صرف نظر از این که از کدام استراتژی بازاریابی استفاده می‌کنید، نظارت بر عوامل زیر می‌تواند به شما در تعیین این که آیا کمپین‌های شما واقعاً موفق هستند یا نه کمک کند:

• زمان: زمانی که صرف ایجاد کمپین و فراهم کردن مقتضیات آن شده چقدر است؟
• هزینه تولید: هزینه‌های تولید: هزینه کل لوازم، خدمات و نرم افزار مورد نیاز برای ایجاد کمپین
• هزینه تبلیغات: آیا چیزی برای تبلیغ هزینه کردید؟ اگر چنین است، آن را به کل هزینه‌های خود اضافه کنید.
• آنالیز صفحه: از یک URL ردیابی برای تعیین اینکه آیا محتوای شما باعث ایجاد ترافیک به صفحه فرود محصول شما می‌شود یا خیر استفاده کنید.
• بازدهی غیر مالی: آیا تعامل شبکه‌های اجتماعی، افزایش ترافیک غیرمنتظره یا پاداش‌های دیگری از کمپین خود به دست آورده‌اید؟ اگر چنین است، این همچنان می‌تواند به افزایش آگاهی از برند شما کمک کند. یا ممکن است شما منافع معنوی زیادی از طریق آن کمپین به دست آورده باشید؛ مثلاً در بین مخاطبان محبوب‌تر شده باشید یا ارتباط شما با آنها بهبود یافته باشد.

روش های افزایش نرخ بازگشت سرمایه

حال که متوجه شدید ROI چیست و چگونه محاسبه می‌شود، گام بعدی این است که بدانید چگونه باید نرخ بازگشت سرمایه خود را افزایش دهید. قطعاً هر کسی می‌خواهد نهایت سودآوری را از فعالیت‌های بازاریابی یا کمپین‌های خود داشته باشد و نرخ بازگشت سرمایه بیشتری را به دست آورد. اگر این موضوع برای شما جالب است ادامه مقاله را از دست ندهید!

1. اهداف واضحی تعریف کنید.

مشخص بودن اهداف برای یک دیجیتال مارکتر یا فردی که خودش مسئولیت مارکتینگ کسب و کارش را به عهده دارد یک امر ضروری است. این کار باعث می‌شود همه عوامل مؤثر در اهداف و معیارهای اندازه گیری نرخ بازگشت سرمایه را با دقت بیشتری تشخیص دهید و برای بهبود آن تلاش کنید.

2. تعیین هزینه ها

تعیین هزینه‌های بازاریابی مانند توسعه خلاق، پرسنل، هزینه های مشاوره تبلیغات و بازاریابی، هزینه‌های اضافی و … می‌تواند به مارکترها کمک کند تا استراتژی‌های اندازه‌گیری نرخ بازگشت سرمایه خود را به وضوح تدوین کنند و در مورد معیارهایی که باید در محاسبات بازگشت سرمایه خود لحاظ کنند، تصمیم بگیرند.

سوالات متداول شما